آرمان باز هم در پرونده غزاله به قصاص نفس محکوم شد + آخرین جزییات
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۲۳۵۹۲
غزاله و آرمان / به گزارش رکنا، آرمان که هفته گذشته و بعد از پذیرفته شدن درخواست اعاده دادرسی اش در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام قتل عمدی غزاله پای میز محاکمه ایستاد دیروز با حکم قضایی به قصاص محکوم شد. قضات دادگاه در رایی 11صفحه ای وی را مستحق مرگ دانستند.
وی پیش تر نیز به قصاص محکوم شده بود که به این حکم اعتراض کرد و درخواست اعاده دادرسی وی پذیرفته شد تا بار دیگر از خود دفاع کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آرمان در جلسه دادگاه منکر قتل غزاله شد و گفت: من آن زمان بچه بودم. اشتباهات زیادی مرتکب شدم اما قاتل نیستم.
ناپدید شدن مرموز غزاله در تهرانرسیدگی به این پرونده از شامگاه دوازدهم اسفند 92 به دنبال ناپدید شدن دختر 19ساله ای به نام غزاله در دستور کار پلیس قرار گرفت. مادر غزاله به پلیس گفت: دخترم ظهر برای رفتن به مطب دکتر از خانه خارج شد و دیگر باز نگشت.همه جا را دنبال او گشته ام اما خبری از دخترم نیست. به دنبال اظهارات این زن تلاش برای افشای راز ناپدید شدن دختر جوان آغاز شد و پلیس در نخستین گام از تحقیقات به بررسی ریز مکالمات تلفنی دختر جوان پرداخت. در نتیجه به رابطه او با پسر 18ساله ای به نام آرمان پی برد. وقتی پلیس در اتاق آرمان با آثار لکه های خون روبه رو شد این پسر را در خانه پدری اش میرداماد بازداشت کرد . وی منکر رابطه پنهانی با غزاله شد اما در بازجویی های بعدی به قتل اعتراف کرد.
آرمان گفت: من و غزاله چند ماه قبل که برای سفر به آنتالیا رفته بودیم با هم آشنا شدیم و پس از بازگشت به ایران ارتباط مان با هم ادامه پیدا کرد و با هم قرار ازدواج گذاشتیم.
وی درباره جزییات جنایت گفت: ظهر دوازدهم اسفند ماه وقتی پدر و مادرم در خانه نبودند غزاله را به خانه مان دعوت کردم تا با او صحبت کنم. غزاله گفت تصمیم گرفته از ایران برود .که از شنیدن این حرف عصبانی شدم. من او را هل دادم که سرش به کنار تخت برخورد کرد. سپس چند ضربه با میله بارفیکش به سرش زدم. من که ترسیده بودم جنازه را داخل یک چمدان گذاشتم و در خیابان رها کردم.
کتمان قتل در اولین دادگاه آرمانبه دنبال اعترافات این پسر وبازسازی صحنه جرم و در حالی که هنوز جسد کشف نشده بود آرمان در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
پسرجوان در دادگاه سناریوی تازه ای مطرح کرد و گفت: من قبلا تحت فشار به قتل عمدی غزاله اعتراف کرده بودم. اما حالا می گویم من او را نکشتم و بی گناهم.
وی در تشریح جزییات ماجرا گفت: من غزاله را به خانه مان دعوت کرده بودم که یکباره در راه پله ها پایش سر خورد و سرش به دیوار برخورد کرد. او بیهوش شده و من به شدت ترسیده بودم. از ترس اینکه پدر و مادر سر برسند جنازه را داخل یک چمدان چرخ دار گذاشتم و به سر خیابان بردم و آن را در کنار یک سطل زباله رها کردم و نمی دانم بعد از آن چه بر سر جنازه آمد. من به غزاله علاقمند بودم و ضربه کشنده ای به او نزدم.
فرصت دوباره اولیای دم به آرمان / پسر جوان قصاص نشددر پایان جلسه قضات دادگاه ،آرمان را به قصاص محکوم کردند.
با گذشت 6 سال از این ماجرا و در حالی که هنوز جسد غزاله پیدا نشده بود آرمان پای چوبه دار رفت اما پدر و مادر غزاله به او فرصت دیگری دادند تا شاید بگوید جسد دخترشان را کجا مخفی کرده است. اما در همین حال وکیل آرمان با توجه به اینکه جسد غزاله پیدا نشده و همچنین با طرح این موضوع که خانواده غزاله چند ماه بعدازماجرای قتل دخترشان از دانشگاه برای وی مرخصی تحصیلی گرفته بودند و نیز فیس بوک وی بار دیگر بازگشایی شده بود مدعی بی گناهی موکلش شد ودرخواست اعاده دادرسی را مطرح کرد.
با طرح این موضوع، قضات دیوان عالی کشور اعاده دادرسی را پذیرفتند و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.آرمان 22شهریور ماه امسال برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاد.
پدر و مادر غزاله درخواست قصاص را مطرح کردنددومین دادگاه
در دومین جلسه دادگاه که شنبه گذشته به ریاست قاضی بابایی و با حضور رضایی قاضی مستشار برگزار شد نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت:آرمان متولد ۱۹ اسفند ۷۴ که حالا دانشجویی ارشد رشته مهندسی پزشکی است متهم است ۱۲ اسفند ماه سال ۹۲ غزاله ۱۹ ساله را در خانه پدری اش در خیابان میرداماد کوچه البرز کشته که برایش اشد مجازات می خواهم.
پس پدر و مادر غزاله برخاستند و درخواست قصاص را مطرح کردند.
سپس آرمان در جایگاه ویژه یستاد و گفت :من غزاله را نکشتم و اتهام را قبول ندارم .من آن روز از مدرسه به خانه آمدم و ناهار خوردم. میخواستم که گوشی موبایلم زنگ خورد .غزاله گفت وقت دکتر او به یک ساعت بعد افتاده .او گفت بیا تا یکدیگر را ملاقات کنیم. آن روز دوشنبه بود .گفتم چهارشنبه با هم قرار داریم اما گفت میخواهد به خانه مان بیاید. او به اصرار خودش به خانه مان آمد. با هم صحبت کردیم. او کتاب سوئدی روی میز را دید و چون میخواست از ایران برود به همین خاطر در این باره با هم صحبت کردیم .چند بار گوشی موبایل او زنگ خورد او یکباره تصمیم گرفت از خانه بیرون برود که پایش سر خورد و زمین افتاد.
وی در پاسخ به سوال قاضی درباره علت درگیری و عصبانیت در روز حادثه گفت: من آن روز اصلا عصبانی نشدم.من ۷۶ روز در سوییت بودم و به من میگفتند پدر و مادرم در سوییت کناری هستند و آنها را شکنجه میدهند .آنها می گفتند میخواهند برادر کوچکم را هم بگیرند .به همین خاطر قتل را گردن گرفتم. من در آن زمان بچه بودم. چیزی نمی فهمیدم .
جنازه غزاله در سطل زباله /جسد غزاله پیدا نشده استوی حالی که گریه میکردگفت: وقتی غزاله میخواست از خانه بیرون برود من مقابل در رفتم .خانه مان در طبقه چهارم است .او خداحافظی کرد و من در را بستم که صدای جیغ او را شنیدم .در را باز کردم و دیدم از بالای پله ها افتاده .من او را صدا زدم. ترسیده بودم .نمیدانم چطور شد خیلی سریع او را به داخل خانه آوردم و روی پادری گذاشتم.روی ان پلاستیک کشیدم و او را با چمدان به بیرون از خانه بردم.
آرمان در پاسخ به سوال قاضی درباره اینکه هنگام انتقال جسد به سطل زباله می دانستی که او زنده است یا نه گفت :نمی دانم مرده بود یا زنده.من بی هدف در خیابان راه میرفتم .من حماقت پشت حماقت کردم و حالا بعد از ۷ سال متوجه شدم باید به اورژانس تماس میگرفتم. باور کنید من دیوانه شده بودم . من فکر میکردم مثل یک بازی کامپیوتری است که غزاله از سطل زباله بلند می شود و به خانه اش می رود.
او در مورد اختلافش با غزال گفت نیز گفت: ما اختلافی با هم نداشتیم .ما در سفر ترکیه با هم اشنا شده بودیم. در مدت 2سال سه بار رابطه مان تمام شد اما هر بار خودش برمیگشت. اولین بار من به او اصرار کردم اما دوباره آخر خودش به سراغم آمد .من چرا باید به او آسیب میزدم.من آن زمان دبیرستانی بودم و در رشته تجربی درس می خواندم. عقلم نمیرسید .به همین خاطر دست به چنین کار احمقانهای زدم.
پدر آرمان برخواست و گفت معدل در آن زمان 7بود و اوضاع روحی خوبی نداشت.سپس وکلای اولیای دم و متهم به دفاع پرداختند و ایراداتی را مطرح کردند.
آرمان وقتی برای اخرین دفاع پشت تریبون قرار گرفت و گفت: من اشتباه کردم اما قاتل نیستم. من آن زمان بچه بودم و نفهمیدم چکار می کنم.
در پایان جلسه ،قضات وارد شور شدند و قضات دادگاه در رایی 11صفحه ای آرمان را به قصاص محکوم کردند.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو محرم قتل قاتل پلیس سفر جزییات جنایت جرم قاضی پزشکی حادثه شکنجه سفر اخبار حوادث پدر و مادر اتهام چمدان قصاص محکوم شد غزاله و آرمان عکس فیلم ایران کرونا مرد دختر زن مشهد تجاوز قتل قصاص محکوم اعاده دادرسی خانه مان مادر غزاله پدر و مادر سطل زباله آن زمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۲۳۵۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای عجیب قتل حسین به دست «ع» گدا
مردی که ساقی محل بوده و مشتری دائمی خود را به قتل رسانده بود، نه در بازجویی و نه در دادگاه اعتراف نکرد و منکر همه چیز شد، اما قضات رای به قصاص او دادند و با تایید این حکم در دیوان عالی، متهم در یکقدمی چوبه دار قرار گرفت.
به گزارش همشهری آنلاین، این ماجرای تلخ نیمه شب پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ هنگامی در شهر مرزی سرخس آغاز شد که سرنشینان یک خودرو پیکر نیمه جان و خونآلود مردی را شبانه کنار در منزلی داخل یک کوچه انداختند و از محل گریختند.
لحظاتی بعد اهالی منزل که صدای برخورد شیئی با در حیاط را شنیده بودند، سراسیمه از خانه بیرون آمدند و با پیکر فردی به نام «حسین-س» روبهرو شدند که از سر و گوش وی خون میریخت. آنها با دیدن وضعیت وخیم این مرد بلافاصله به وی آب نوشاندند و با امدادگران اورژانس تماس گرفتند.
زمان به کندی سپری میشد و بستگان و اطرافیان مرد مجروح دقایق سختی را با اضطراب و نگرانی میگذراندند تا اینکه خودروی اورژانس و نیروهای کلانتری از راه رسیدند و پیکر خونآلود را در حالی به بیمارستان لقمان حکیم انتقال دادند که مرد مجروح در پاسخ به این سوال اطرافیانش که چه کسی تو را به این روز انداخت، نام مرد معروف به «گدا و پسرش» را بر زبان راند و گفت:آنها مرا با چوب زدند.
در حالی که تحقیقات گسترده نیروهای انتظامی با دستورات قضایی برای ریشه یابی این ماجرای تلخ و دستگیری مرد معروف به گدا که نام شناسنامهای دیگری داشت، آغاز شده بود، اقدامات درمانی به دلیل کمبود برخی امکانات تخصصی در سرخس به نتیجه نرسید و حسین-س به بیمارستانی در مشهد منتقل شد، اما او بعد از حدود یک ماه که در کما به سر میبرد، چشمانش را گشود و برای مراقبتهای ویژه به منزل یکی از بستگانش در مشهد رفت، اما چند روز بعد جان سپرد و بدین ترتیب پرونده مذکور رنگ جنایت گرفت.
کنکاشهای پلیس سرخس در این باره با دستگیری گدا در حالی وارد مرحله جدیدی شد که تحقیقات نشان داد او از توزیعکنندگان مواد مخدر است و حسین نیز در حالی برای خرید مواد مخدر نزد او رفته بود که فقط مشتی پول خرد (سکه) در دست داشت.
یکی از مطلعان در این باره به پلیس گفت: من صدای ریخته شدن سکهها روی زمین را شنیدم که موجب درگیری لفظی بین مرد معتاد و ساقی محل شده بود. به همین خاطر هم یک اسکناس هزار تومانی به او دادم تا مواد مخدر را به مرد معتاد بدهد.
در حالی که پزشکی قانونی نیز علت مرگ حسین-س را خونریزی مغزی بر اثر ضربه اصابت جسم سخت تشخیص داده بود، متهم «ع-ز» (ساقی محل) هرگونه درگیری خود با مرد معتاد را انکار کرد و مدعی شد که او فقط ظهر روز حادثه برای خرید تریاک به منزل او مراجعه کرده است.
وی در ادامه اعترافات خود مدعی شد شب حادثه برای خرید میوه و دیگر مایحتاج زندگی بیرون از منزل بوده و ساعت ۲۳ به منزلش رفته است. بررسیهای بیشتر نشان داد که ماجرای رها شدن پیکر خونآلود ساعت ۲۳:۴۵ به پلیس گزارش شده است.
با توجه به تحقیقات تکمیلی در دادسرای عمومی و انقلاب سرخس، این پرونده جنایی با کیفرخواست صادر شده به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات با تجربه مورد رسیدگی قرار گرفت. در جلسات محاکمه که به ریاست قاضی هادی دنیا دیده و مستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی در مشهد برگزار شد، گدا و پسرش پای میز عدالت نشستند تا به همراه وکلای خود از اتهام قتل عمدی دفاع کنند.
با توجه به حساسیت این پرونده پیچیده جنایی که به کلافی سردرگم میماند، واکاوی تخصصی از سطر به سطر اوراق آن آغاز شد. در نهایت قضات دادگاه سرنخ اصلی آن را در حالی به دست گرفتند که ساقی محل در برابر دلایل انکارناپذیر و استنادات دقیق دادگاه، حیرتزده به وکلا مینگریست تا شاید راه چارهای بیابند.
در همین حال قاضی «دنیادیده» به محتویات پرونده و اظهارات شاهدان و مطلعان اشاره کرد که یکی از آنها گفته بود: وقتی ماجرای کتککاری و ضرب و جرح «حسین-س» را شنیدم بلافاصله شبانه به منزل گدا (ع-ر) رفتم که خودروی او مقابل منزلش پارک بود. زمانی که دستم را روی کاپوت خودرو گذاشتم هنوز داغ بود که نشان میداد او دقایقی قبل از خودرو استفاده کرده است.
در همین حال یکی از شهود درباره ماجرای شب حادثه به قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی گفت: آن شب من مشغول لحافدوزی بودم که فردی با من تماس گرفت و از رها شدن پیکر حسین-س (یکی از بستگانم) خبر داد. وقتی به محل رسیدم آمبولانس اورژانس و پلیس ۱۱۰ هم آمده بودند. از حسین پرسیدم چه کسی تو را زد، او گفت: گدا و فرزندش مرا جای دیگری زدند و با خودرو به اینجا آوردند! من هم بلافاصله با شنیدن نام گدا به در منزل او رفتم که دیدم جلوی در منزلش خیس است، یعنی آب ریخته بودند. وقتی زنگ منزل را به صدا درآوردم، پسرش گفت پدرم خانه نیست، ولی ناگهان پدر او (ع-ز) از در پارکینگ بیرون آمد و با اخم به من گفت با چه کسی کار داری؟ گفتم من از بستگان حسین هستم. او اینجا آمده است؟ گدا در پاسخ گفت یک بار ظهر آمد و تریاک گرفت و یک بار هم نیم ساعت قبل اینجا آمد و بعد از خرید تریاک رفت.
درحالی که ساقی محل فروش مواد مخدر به مرد معتاد را تایید میکرد و او را از مشتریان خود میدانست، باز هم بر طبل انکار میکوبید و همچنان به تناقضگوییهای خود با جملاتی مانند «کی گفته؟» ادامه میداد تا اینکه همه ماجرا را در آخرین دفاعیات خود منکر شد. اما قضات شعبه ششم دادگاه که با طمانینه و آرامش به اظهارات متهمان گوش میدادند، در نهایت پس از مشورتهای قضایی رای خود را در این باره صادر کردند.
در این رای که به امضای قاضی هادی دنیادیده (رئیس شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی) رسیده، آمده است به نظر دادگاه حسین-س (مقتول) برای خرید مواد مخدر به متهم (ع-ز) مراجعه کرده که از مشتریان همیشگی او بوده ولی پولی به همراه نداشت. به همین خاطر و تحت تاثیر مواد مخدر برای متهم ایجاد مزاحمت کرده است تا جایی که متهم برای رهایی از مزاحمتهای وی به قصد تنبیه او، نه به قصد قتل، با چوب به سر وی زده است و پس از مشاهده وخامت حال مرد مجروح و برای آنکه این موضوع دامنگیر وی نشود، او را با خودرو به در منزل یکی از بستگانش انتقال داده است تا آنها او را به بیمارستان برسانند و...
در ادامه این رای قاطع که به استدلالهای دقیق و موشکافانه حقوقی و قضایی گره خورده به ضربه نوعا کشنده اشاره و تاکید شده است: «از آنجا که متهم قصد قتل نداشته، اما ضربه با چوب به سر نوعا کشنده تلقی میشود، بنابراین اتهام قتل عمدی وی منطبق بر موازین قانونی است...» به همین دلیل قضات دادگاه ع-ز (متهم) را به قصاص نفس محکوم کردند و رای به تبرئه فرزندش دادند چراکه دلایل کافی مبنی بر مشارکت وی در جنایت وجود نداشت.
با اعتراض متهم و وکلای مدافع به رای مذکور، این پرونده به شعبه چهارم دیوان عالی کشور ارسال شد و توسط قضات سپیدموی زیر ذرهبین قضاوت قرار گرفت، اما آنها نیز با مطالعه دقیق محتویات پرونده به استدلالهای موشکافانه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مهر تایید زدند و بدین ترتیب متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
منبع: روزنامه خراسان
tags # اخبار حوادث سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!