دومین حکم قصاص آرمان +عکس
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۳۸۳۸۴
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، غزاله، دختری که حدود 20سال داشت روز 12بهمنماه سال 92به طرز عجیبی ناپدید شد و پس از چند روز معلوم شد آرمان، پسر 18سالهای که قصد ازدواج با او را داشت در مفقود شدن او دست دارد. شواهد نشان میداد که غزاله آخرین مرتبه برای رفتن به خانه پدری آرمان از خانه بیرون رفته و پس از آن هیچکس او را ندیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با آغاز بازجوییها او مدعی شد قتلی در کار نیست و غزاله هنگام خروج از خانه پایش سر خورده و سرش به پلهها برخورد کرده است. آرمان گفت بعد از این حادثه او پیکر دختر جوان را با یک چمدان در سطل زباله انداخته است. این ادعا از سوی بازپرس پرونده مورد بررسی قرار گرفت، اما شواهد نشان میداد اظهارات آرمان با واقعیت منطبق نیست. به همین دلیل پسر جوان که هنگام دستگیری کمتر از 18سال داشت بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و این بار به قتل غزاله اعتراف کرد. با وجود این پلیس هیچ وقت نتوانست جسد غزاله را کشف کند. با این حال آرمان در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه و با رأی قضات به قصاص محکوم شد.
تردید در رأی دادگاهاواخر سال 98درحالیکه رأی دادگاه در دیوانعالی کشور نیز تأیید شده بود، تلاشهای خانواده آرمان برای اثبات بیگناهی و نجات او آغاز شد. پسر جوان در شرایطی قرار بود قصاص شود که کشف نشدن جسد غزاله شبهات زیادی را مطرح کرده بود. حتی وکیل مدافع وقت آرمان مدعی شده بود دفترچه بیمه او بعد از مفقود شدنش تمدید شده یا اینکه او پس از ناپدید شدن در دانشگاه ثبت نام کرده است. در این شرایط بود که دو نفر از قضات صادرکننده رأی قصاص در نامهای اعلام کردند که در حکم قصاص تردید کردهاند و لازم است پرونده بار دیگر بررسی شود. با وجود این صبح یکی از روزهای زمستان آرمان در زندان رجایی شهر به پای چوبه دار منتقل شد. همهچیز برای او به پایان رسیده بود و اولیای دم برای اجرای حکم اصرار داشتند، اما در آخرین لحظات تلاشهای سرپرست دادسرای جنایی باعث شد پدر و مادر غزاله به آرمان یکماه فرصت دهند. به این ترتیب آرمان که در یک قدمی چوبه دار قرار داشت نجات یافت. از فردای آن روز تلاش وکیل آرمان معطوف به اعاده دادرسی و محاکمه دوباره آرمان شد. درخواستی که از سوی دیوان عالی کشور پذیرفته شد تا آرمان بار دیگر محاکمه شود.
دومین محاکمهاین بار پرونده قتل غزاله به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی بابایی فرستاده شد و آرمان روز 22شهریورماه امسال بار دیگر محاکمه شد. در این جلسه نماینده دادستان به شبهات پرونده اشاره کرد و گفت: متهم به قتل اعتراف کرده و به یکی از دوستانش هم گفته مرتکب قتل شده است، اما کشف نشدن جسد باعث ایجاد شبهه شده است. اعلام شده که قضات صادرکننده رأی قصاص رأیشان را پس گرفتهاند اما اینطور نیست. بهدلیل اینکه وکیل سابق مقتول مدعی شده بود مدارک جدیدی در پرونده پیدا شده خواستار بررسی بیشتر پرونده شدند. وی درباره ماجرای دفترچه بیمه و دانشگاه مقتول نیز گفت: این موارد به دقت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد غزاله زنده نیست.
در ادامه، اولیای دم خواستار قصاص قاتل فرزندان شدند و سپس نوبت به آرمان رسید تا از خودش دفاع کند. او گفت: من اتهام قتلعمدی را قبول ندارم. من و غزاله مشکلی با هم نداشتیم. آخرین مرتبهای که او به خانه مان آمده بود بعد از خداحافظی متوجه شدم در راه پله افتاده است. او را داخل خانه آوردم. وضعیت خوبی نداشت و نفس نمیکشید. ترسیده بودم و نمیدانستم چه کار کنم. آن زمان سنم کم بود. حتی به فکرم نرسید که با اورژانس تماس بگیرم. به همین دلیل بدون اینکه متوجه کارهایم باشم او را داخل کیسه گذاشتم و در سطل زبالهای انداختم. آن زمان فقط میخواستم او را از خانه مان دور کنم اما بعد پشیمان شدم.
او درباره حرف هایی که به دوستش درباره قتل غزاله زده بود گفت: تماس گرفتم با او و گفتم دعوای مان شده اما باور نکرد. اما وقتی گفتم او را کشتهام باورش شد. بعد از این حادثه شرایط سختی داشتم و خیلی اذیت شدم و به همین دلیل به دروغ اعتراف کردم که غزاله را کشتهام. اما واقعیت این است که من بیگناهم. ما با هم مشکلی نداشتیم. قبلا هم با هم قهر کرده اما زود آشتی کرده بودیم. در پایان این جلسه قضات دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
اصرار بر قصاصآرمان و وکلایش امیدوار بودند با دفاعیاتشان او از قصاص نجات پیدا کند اما روز گذشته هیأت قضایی سرانجام رأیشان را اعلام کردند، رأیی که مثل قضات شعبه چهارم بر مجرم بودن آرمان تأکید داشت. در رأی 11صفحهای قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران بار دیگر آرمان در قتل غزاله گناهکار شناخته و به قصاص محکوم شده است. حالا درصورتی که رأی دادگاه در دیوان عالی کشور نیز تأیید شود آرمان پای چوبه دار خواهد رفت. این رأی در شرایطی صادر شد که تلاشها برای جلب رضایت اولیای دم مقتول ادامه دارد.
پربیننده ترین ۷۰ضربه چاقوی عروس بر پیکر مادر شوهر! بمبگذاری در مشهد صحت دارد؟ تصادف خونین در جاده نیمهکاره تکذیب فرود اضطراری هواپیما در اندیمشک 22کشته در سقوط یک هواپیما در اوکراینمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: متهم قصاص دادگاه کیفری آرمان غزاله قیمت طلا قیمت لوازم خانگی سهام عدالت همین دلیل قتل غزاله بار دیگر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۳۸۳۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افعی تهران، راسکولنیکُف و احساس منحصر به فرد بودن در جهان
عصر ایران؛ مهدی مالمیر- با یک نگاه سرسری به لیست سازندگان سریال «افعی تهران» هم میشد حدس صائب زد که سریال با مخاطبِ بسیار همراه خواهد شد؛ مخاطبانی که نرم نرمک و از گوشه و کنار صدای انتقادات برخیشان را میشنویم که بر این نکته انگشت تاکید میفشارند که در این سریال، به اخلاق و رفتار مردم ساکن در تهران کملطفیهایی شده است چراکه مردم در تهران آن سان که سریال به تصویر کشیده، آدمهایی بیاعتنا به همنوع و کنایهزن و تلخزبان نیستند.
در اینکه در تمام شهرها در سراسر جهان آدمهایی از این جنس کم نیستند حرفی نیست اما چرا در این سریال این نوع آدمها در کانون سریال قرار گرفتهاند و بی اغراق در بیشترِ سکانسها با این تیپ آدمها رو به رو میشویم؟
پاسخ اما به تیپ شخصیت اصلی سریال بازمیگردد. ما به جهان شخصی وارد شدهایم و با چشمان شخصیتی جهان را مینگریم که نگاهی دگرگونه به انسانها و جهان دارد: «آرمان» منتقد سینما و مدرسی است که در آستانۀ 50 سالگی فرصتی به کف آورده تا نخستین فیلم بلندش را کارگردانی کند و به جرگۀ کارگردانان فیلم اولی بپیوندد! این منتقد سینمایی که کمی دیر برای ساختن فیلماش به تکاپو افتاده، از نوعی ویژگی شخصیتی برخوردار است که بدان «شخصیت بیش از حد حساس» یا hayper sensitive person گفته میشود.
دارندگان این ویژگی شخصیتی، جهان گرداگردشان را با حساسیت بالا درک و دریافت میکنند و از پیش پاافتادهترین ماجراهای روزمره نمی گذرند و مدام رخدادی را که برای بسیارانی میتواند با پوزخندی یا دستِ بالا با شانه بالا انداختنی برگزار شود، در ذهن و ضمیرشان همچون سکانسی از یک فیلم دردناک مرور میکنند و دندان روی دندان میسایند و گهگاه از کاهی کوه میسازند و مته به خشخاش زندگی می گذارند.
مثلا پاسخ نه چندان گرم نانوای محترمِ محل در یک صبح سرد، برای کاراکترهایی که چندان درگیر ویژگیِ «شخصیت بیش از اندازه حساس» نیستند، میتواند با بی اعتنایی و حتی بی توجهی رو به رو شود یا آن را به حساب خستگی و هزار و یک دلیل و علت دیگر بنویسند و همچون بچه آهوییسبکبال از کنار آن بگذرند و دنبال کار و بار خود را بگیرند، اما شخصیت بیش از حد حساس، این بیمهری کوچک را در ذهن خود بدل به رویدادی بزرگ میکند و با منفیبافی و تفسیرهای کهکشانی از یک اتفاق روزمره، به روان خود زخمهای ناسور میزند و سلولهای عصبی خود را به کشتن میدهند!
در سریال افعی تهران با کارگردانی « سامان مقدم» چند بار هم از زبان خود شخصیت محوری داستان که صادقانه در برابر روانشناس اقرار کرد که رویدادهای روزمره را نمیتواند مثل باقی ادم ها ندیده یا نابوده بگیرد با تیپ شخصیتی ارمان کارگردان پنجاه ساله آشنا می شویم و هم در یکی از ظریف ترین سکانس ها که به روشنی دست بر روی نقطه ضعف شخصیت حساس می گذارد: آنجا که آرمان در سکانسی از سالن تئاتر بیرون می آید و وقتی پول بلیتش را از خانم بلیت فروش مطالبه می کند و خواهان پس گرفتن آن است با نگاه توام با تحقیر خانم مواجه می شود و صحنه خندۀ نه چندان مودبانه و نالازم خانم بلیت فروش را چند بار در موقعیتهای مختلف به یاد می آورد و در آنجا است که سریال اولین تلنگر را به مخاطب میند که با شخصیتی نامعمول در سریال رو به رو است و ضروری است از او انتظار رفتار و منشی از لون دگر داشته باشد.
هنگامی که با شخصیت داستان و ویژگیهای رفتاری او آشنا شدیم، با آسودگیِ بیشتری میشود رفتار او و کنش و واکنشاش را در دایره همکاران، همسایه و همسر سابق و همسایه پیشبینی و درک کرد.
آرمان با سِنسورهای حساس اش بدل به آینهای زشتنما میشود که دست بر روی نکاتی مینهد که شاید در زندگی روزانه کمتر کسی به قول قدیمیها سنگی در ترازوی آنها بگذارد.
اینکه رابطۀ میان شهروندان در کلانشهری مثل تهران تا چه اندازه میتواند پیچیده باشد. تا چه اندازه باید مراقب سخنانی باشیم که با شتاب بر زبان جاری میسازیم، تا چه اندازه باید سکنات خود را به هنگام حمله خشم و کدورت و حسادت کنترل کنیم و... چرا که همه آدمها نمی توانند به راحتی از ماجرایی، کنایه ای، متلکی و نیشِ زبانی و پرخاشی درگذرند و این احتمال متاسفانه کم نیست که برای برخی اتفاقات ناگوار روزمره بدل به عقدهها و کمپلکسهای خطرخیز شود.
افعی تهران، همان قاتلی که در شهر پیچ و تاب میخورد و آرمان بر آن است تا فیلماش را از روی زندگی پُرماجرای او بسازد، احتمالا یکی از همین «شخصیت های بسیار حساس» است که ناخوشی روانیاش به حد خطرآفرینی برای جامعه تبدیل شده است؛ احساس نزدیکی حسی میان کارگردان و قاتل سریالی هم از همین اشتراکات روانی سرچشمه میگیرد.
هر دو، چه کارگردان و چه قاتل زندگی درونیِ پیچیده ای دارند. هر دو از رویدادهایی رنج می کشند که از زمان کودکی بر روان شان سنگینی می کند( قاتل زنجیره ای کسانی را می کشد که در کارنامه شان سابقه کودک آزاری دارند) و در نهایت، هر دو آدم های منحصر به فردی در نوع خود به شمار می روند که در قاتل این احساس منحصر به فرد بودن به جنایت می انجامد. چرا که هر قاتلی چنان چه از رمان بی نظیر «جنایت و مکافات» آموخته ایم، در وهله اول با نوعی احساس خاص بودن، خود را محق می داند که دست اش را به خون همنوع رنگین کند. راسکولنیکوف کم بنیه و بیمار که دانشجوی حقوق بود، در هذیانات و تفکرات اش به این نتیجه رسیده بود که آدمی است « ویژه» که سزاوار به انجام رساندن کاری است که از هر کسی ساخته نیست: قتل پیرزن رباخواری که زندگی او را همچون زندگی پشه ای بی ارزش می شمارد و شایسته ی نابودی!
راسکولینکوف در رمان "جنایت و مکافات"
در آخر، می شود به نویسندگان فیلمنامه آفرین گفت که شخصیتی با ویژگی های روانی خاص آفریدهاند و داستان را بر روی شانههای یک شخصیت بیش از حد حساس سوار کرده اند و از این طریق، هم سریالی با مایههای پلیسی و جنایی ساختهاند و هم شماری از ویژگیهای برخی از ما شهروندان عجول و بی حوصله و گهگاه بیملاحظه را به تصویر کشیدهاند که کمتر کسی در فیلمها و سریالها به این ظریفهها توجهی جدی نشان میدهد.