غزاله در زاهدان است؟!
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۲۲۱۱۷
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم ، با ارسال این نامه و در حالی که دوبار در یک هفته گذشته حکم متوقف شده بود، باید دید این نامه و طرح ادعاهای جدید میتواند دوباره اجرای حکم را متوقف کند یا روز چهارشنبه اولیای دم مقتولان سرنوشت پسر جوان را پای چوبه دار رقم میزنند.
بحث و جدل در مورد قصاصشدن یا نشدن آرمان همچنان وجود دارد و هر بار و درست زمانی که او یک قدم به چوبه دار نزدیکتر میشود، طرح ادعایی جدید، چند قدم آرمان را از مرگ دورتر میکند.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
والدین غزاله از همان روز اول دستگیری آرمان درخواست قصاص کردند، اما با گذشت حدود هشت سال از قتل غزاله، اجرای حکم قصاص او همچنان در هالهای از ابهام و هربار با طرح ادعای جدیدی از سوی وکلای متعددش، اجرای حکم متوقف میشود و آرمان دوباره به زندان برمیگردد. حالا پس از هشت سال، پرونده آرمان به نقطهای رسیده که برخی وکلای او اعلام میکنند غزاله بر اثر قتل غیرعمد فوت شده و آرمان مستحق قصاص نیست.
نامه وکلا به رئیس دستگاه قضا
چهار وکیل آرمان در نامهای به رئیس دستگاه قضا، ابهاماتی به پرونده وارد کرده و خواستار توقف اجرای حکم شدند. در این نامه آمدهاست: اینجانبان وکلای قبلی و فعلی آرمان ضمن ابراز نگرانی شدید خویش از اجرای قریبالوقوع دادنامهای که ایرادات متعدد شرعی و قانونی داشته و دارد، تقاضای فوری صدور دستور توقف اجرای حکم مذکور و مطالبه پرونده و بررسی آن توسط شخص حضرتعالی را که تجربه تصدی کرسی قضات را داشتهاید، دارد. شهادت کتبی اخیر چند نفر از اهالی مردم زاهدان که فقدانی مذکور را در آن شهر رویت کردهاند، فاسدبودن اقاریر نامبرده به جهت بازداشت انفرادی به مدت ۷۰روز در اداره آگاهی و عدم استماع آن توسط قاضی محکمه، عدم پیدایش جسد فقدانی و استصحاب بقای حیات نامبرده در فرض شک در حیات بهویژه با توجه به ارائه مدارکی مبنی بر اخذ مرخصی تحصیلی و تمدید دفترچه درمانی و ارائه نکردن دلیل متقن و قوی در رد انتساب آن به فقدانی، از جمله مواردی است که وکلای آرمان در این نامه به آن استناد کردند.
اعتراض وکلای آرمان
ولی ا... حسینی، یکی از وکلای آرمان در جدیدترین اظهارنظر خود در مورد وضعیت پرونده آرمان به جامجم میگوید: «من و یکی از قضات پس از محاکمه آرمان، از رای قصاص عدول کرده و اعلام کردیم او مستحق قصاص نیست. ضمن اینکه هیچ یک از ادله مانند آلات جرم و جنازه وجود ندارد. اولین بار است که در تاریخ فعالیت قضایی خود میبینم چنین حکمی صادر، تایید و قرار است به زودی اجرا شود. هدف وکلا و تمام افرادی که به این پرونده ورود و اظهارنظرکردهاند، نجات آرمان است. او مستحق قصاص نیست و ایرادات فراوانی به پرونده وارد است.»
حسینی، عجله در محاکمه دوباره و تایید حکم اعدام آرمان را تعجبآور میخواند و ادامه میدهد: «حکم مجدد قصاص سه روز بعد از سوی دیوانعالی کشور تایید شد که عجیب است. ما معتقدیم به ایرادات فراوانی که در این پرونده وجود دارد رسیدگی نشده است و خواهان روشنشدن این ایرادات و ابهامات هستیم. میتوان آرمان را حتی بیشتر از این در زندان نگه داشت و زمانیکه ابهامات رفع شد حکم را اجرا کرد، چرا که اگر یک درصد اشتباه در این پرونده وجود داشته باشد و آرمان قصاص شود چه اتفاقی میافتد. ضمن اینکه روند دادگاهها باعث شد تا ذهنیت خانواده غزاله تغییرکند. در حال حاضرآنها میگویند آرمان محل جنازه را اعلام کند تا رضایت دهند، در حالیکه هیچ جنازهای وجود ندارد.»
او در خصوص ورود برخی سلبریتیها به ماجرای آرمان میگوید: «هدف وکلا و تمام افراد این است که بتوانند آرمان را از قصاص نجات دهند، بارها افراد مختلف به خانه پدر و مادر غزاله رفتهاند، اما آنها حاضر به رضایت نشدهاند. چهارشنبه آرمان دوباره پای چوبه دار میرود. از رئیس قوه قضاییه میخواهیم تا اجرای حکم متوقف شده و پرونده بررسی دوباره شود. ما در نامه اخیر به آقای اژهای ایرادات پرونده را اعلام کردیم و خیلی امیدوار هستیم ایشان نامه را خوانده و دستور بررسی ایرادات پرونده را بدهند.»
فوت غزاله اثبات نشده
محمدحسین شاملو که شش سال وکالت پرونده آرمان را به عهده داشته، معتقد است اگر اوکاری کرده بود، حتما آن را با وکیلش در میان میگذاشت. به باور این حقوقدان، فوت غزاله با تکیه بر دلایل قاطع اثبات نشده و هرچه در دادگاه ارائه شده، تنها بر اساس حدس و گمان است.
این حقوقدان حتی بحث اقرار متهم به قتل را زیر سوال میبرد. او معتقد است اگر حرفهای آرمان ملاک اقرار به قتل باشد، جدا از اینکه این اقرار به قتل نزد ضابط بوده و در حضور قاضی محکمه نبوده، از نظر قانون هیچ اعتباری ندارد. به گفته او، اقرار قاتل این بوده که «با غزاله مشاجره داشتم و او را هل دادم و سرش به پایه میز خورد.» این اقرار از لحاظ قانونی و شرعی، اگر حتی این دختر خانم فوت هم شده باشد، قتل غیرعمد تلقی میشود. در هر صورت شبهات زیادی در این پرونده وجود دارد.
قرار بود ببخشم، ۸ سال قبل میبخشیدم
مادر غزاله شکور با بیان اینکه در طول این مدت زجرهای فراوانی متحمل شدیم، گفت: اگر قرار بود گذشت کنیم، سال اول یا دوم میبخشیدیم نه بعد از اینکه ۸ سال سختی کشیدیم، اعلام گذشت کنیم.
ناهید شکوهی در گفتگو با ایلنا، در خصوص تعویق اجرای حکم آرمان، اظهار کرد: ظاهرا حکم چند نفر به تعویق افتاده و دلیل این تعویق را نمیدانم. به ما اطلاع دادند اجرا ندارند و گفتند به شما خبر میدهیم.
مادر غزاله شکور افزود: در طول این مدت زجرهای فراوانی متحمل شدیم و با وجود این همه سختی که به ما وارد شده، درخواست گذشت دارند؟ ۷ سال و نیم پیگیر حقمان بودیم؛ الان باید بگوییم بخشیدیم؟ اگر قرار بود گذشت کنیم، سال اول یا دوم میبخشیدیم نه اینکه بعد از ۸ سال سختی اعلام گذشت کنیم. وی اضافه کرد: ما فقط به خاطر گرفتن حق خودمان و سایر غزالهها این همه سختی را تحمل کردیم. ما کم زجر نکشیدیم و ۷ سال و نیم است که در حال پیگیری این پرونده هستیم.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: غزاله آرمان قتل اجرای حکم قتل غزاله گذشت کنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۲۲۱۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افعی تهران، راسکولنیکُف و احساس منحصر به فرد بودن در جهان
عصر ایران؛ مهدی مالمیر- با یک نگاه سرسری به لیست سازندگان سریال «افعی تهران» هم میشد حدس صائب زد که سریال با مخاطبِ بسیار همراه خواهد شد؛ مخاطبانی که نرم نرمک و از گوشه و کنار صدای انتقادات برخیشان را میشنویم که بر این نکته انگشت تاکید میفشارند که در این سریال، به اخلاق و رفتار مردم ساکن در تهران کملطفیهایی شده است چراکه مردم در تهران آن سان که سریال به تصویر کشیده، آدمهایی بیاعتنا به همنوع و کنایهزن و تلخزبان نیستند.
در اینکه در تمام شهرها در سراسر جهان آدمهایی از این جنس کم نیستند حرفی نیست اما چرا در این سریال این نوع آدمها در کانون سریال قرار گرفتهاند و بی اغراق در بیشترِ سکانسها با این تیپ آدمها رو به رو میشویم؟
پاسخ اما به تیپ شخصیت اصلی سریال بازمیگردد. ما به جهان شخصی وارد شدهایم و با چشمان شخصیتی جهان را مینگریم که نگاهی دگرگونه به انسانها و جهان دارد: «آرمان» منتقد سینما و مدرسی است که در آستانۀ 50 سالگی فرصتی به کف آورده تا نخستین فیلم بلندش را کارگردانی کند و به جرگۀ کارگردانان فیلم اولی بپیوندد! این منتقد سینمایی که کمی دیر برای ساختن فیلماش به تکاپو افتاده، از نوعی ویژگی شخصیتی برخوردار است که بدان «شخصیت بیش از حد حساس» یا hayper sensitive person گفته میشود.
دارندگان این ویژگی شخصیتی، جهان گرداگردشان را با حساسیت بالا درک و دریافت میکنند و از پیش پاافتادهترین ماجراهای روزمره نمی گذرند و مدام رخدادی را که برای بسیارانی میتواند با پوزخندی یا دستِ بالا با شانه بالا انداختنی برگزار شود، در ذهن و ضمیرشان همچون سکانسی از یک فیلم دردناک مرور میکنند و دندان روی دندان میسایند و گهگاه از کاهی کوه میسازند و مته به خشخاش زندگی می گذارند.
مثلا پاسخ نه چندان گرم نانوای محترمِ محل در یک صبح سرد، برای کاراکترهایی که چندان درگیر ویژگیِ «شخصیت بیش از اندازه حساس» نیستند، میتواند با بی اعتنایی و حتی بی توجهی رو به رو شود یا آن را به حساب خستگی و هزار و یک دلیل و علت دیگر بنویسند و همچون بچه آهوییسبکبال از کنار آن بگذرند و دنبال کار و بار خود را بگیرند، اما شخصیت بیش از حد حساس، این بیمهری کوچک را در ذهن خود بدل به رویدادی بزرگ میکند و با منفیبافی و تفسیرهای کهکشانی از یک اتفاق روزمره، به روان خود زخمهای ناسور میزند و سلولهای عصبی خود را به کشتن میدهند!
در سریال افعی تهران با کارگردانی « سامان مقدم» چند بار هم از زبان خود شخصیت محوری داستان که صادقانه در برابر روانشناس اقرار کرد که رویدادهای روزمره را نمیتواند مثل باقی ادم ها ندیده یا نابوده بگیرد با تیپ شخصیتی ارمان کارگردان پنجاه ساله آشنا می شویم و هم در یکی از ظریف ترین سکانس ها که به روشنی دست بر روی نقطه ضعف شخصیت حساس می گذارد: آنجا که آرمان در سکانسی از سالن تئاتر بیرون می آید و وقتی پول بلیتش را از خانم بلیت فروش مطالبه می کند و خواهان پس گرفتن آن است با نگاه توام با تحقیر خانم مواجه می شود و صحنه خندۀ نه چندان مودبانه و نالازم خانم بلیت فروش را چند بار در موقعیتهای مختلف به یاد می آورد و در آنجا است که سریال اولین تلنگر را به مخاطب میند که با شخصیتی نامعمول در سریال رو به رو است و ضروری است از او انتظار رفتار و منشی از لون دگر داشته باشد.
هنگامی که با شخصیت داستان و ویژگیهای رفتاری او آشنا شدیم، با آسودگیِ بیشتری میشود رفتار او و کنش و واکنشاش را در دایره همکاران، همسایه و همسر سابق و همسایه پیشبینی و درک کرد.
آرمان با سِنسورهای حساس اش بدل به آینهای زشتنما میشود که دست بر روی نکاتی مینهد که شاید در زندگی روزانه کمتر کسی به قول قدیمیها سنگی در ترازوی آنها بگذارد.
اینکه رابطۀ میان شهروندان در کلانشهری مثل تهران تا چه اندازه میتواند پیچیده باشد. تا چه اندازه باید مراقب سخنانی باشیم که با شتاب بر زبان جاری میسازیم، تا چه اندازه باید سکنات خود را به هنگام حمله خشم و کدورت و حسادت کنترل کنیم و... چرا که همه آدمها نمی توانند به راحتی از ماجرایی، کنایه ای، متلکی و نیشِ زبانی و پرخاشی درگذرند و این احتمال متاسفانه کم نیست که برای برخی اتفاقات ناگوار روزمره بدل به عقدهها و کمپلکسهای خطرخیز شود.
افعی تهران، همان قاتلی که در شهر پیچ و تاب میخورد و آرمان بر آن است تا فیلماش را از روی زندگی پُرماجرای او بسازد، احتمالا یکی از همین «شخصیت های بسیار حساس» است که ناخوشی روانیاش به حد خطرآفرینی برای جامعه تبدیل شده است؛ احساس نزدیکی حسی میان کارگردان و قاتل سریالی هم از همین اشتراکات روانی سرچشمه میگیرد.
هر دو، چه کارگردان و چه قاتل زندگی درونیِ پیچیده ای دارند. هر دو از رویدادهایی رنج می کشند که از زمان کودکی بر روان شان سنگینی می کند( قاتل زنجیره ای کسانی را می کشد که در کارنامه شان سابقه کودک آزاری دارند) و در نهایت، هر دو آدم های منحصر به فردی در نوع خود به شمار می روند که در قاتل این احساس منحصر به فرد بودن به جنایت می انجامد. چرا که هر قاتلی چنان چه از رمان بی نظیر «جنایت و مکافات» آموخته ایم، در وهله اول با نوعی احساس خاص بودن، خود را محق می داند که دست اش را به خون همنوع رنگین کند. راسکولنیکوف کم بنیه و بیمار که دانشجوی حقوق بود، در هذیانات و تفکرات اش به این نتیجه رسیده بود که آدمی است « ویژه» که سزاوار به انجام رساندن کاری است که از هر کسی ساخته نیست: قتل پیرزن رباخواری که زندگی او را همچون زندگی پشه ای بی ارزش می شمارد و شایسته ی نابودی!
راسکولینکوف در رمان "جنایت و مکافات"
در آخر، می شود به نویسندگان فیلمنامه آفرین گفت که شخصیتی با ویژگی های روانی خاص آفریدهاند و داستان را بر روی شانههای یک شخصیت بیش از حد حساس سوار کرده اند و از این طریق، هم سریالی با مایههای پلیسی و جنایی ساختهاند و هم شماری از ویژگیهای برخی از ما شهروندان عجول و بی حوصله و گهگاه بیملاحظه را به تصویر کشیدهاند که کمتر کسی در فیلمها و سریالها به این ظریفهها توجهی جدی نشان میدهد.